یادداشتِ مترجم: چند وقتِ پیش هم در ایران مؤسسهی مطالعاتی اندیشهی سیاسی ـ اقتصادی، سمیناری را حولِ نظراتِ اسلاوی ژیژك، آلن بدیو و جورجیو آگامبن به نامِ «گفتارهایِ چپ معاصر» برگزار كرد. سخنرانان، مراد فرهادپور، امید مهرگان، صالح نجفی، علی عباسبیگی و... بودند. این یادداشت را مرتبط با چنین رویدادی در ایران بخوانید. هر چند، افسوس كه در اینجا نمیتوان از «رویدادِ سالانهی ماركسیسم» (مثلاً از ماركسیسم 1388) نام برد. باید بیفزایم که الکس کالینیکوس در کتابِ سرچشمههایِ نقد ایدههایِ اسلاوی ژیژک را بررسی میکند.
نزدیک به هزار نفر در همایشی که در آخرِ همین هفته دربارهی ”ایدهی کمونیسم“ در مرکزِ لندن (Central London) برگزار میشود، حضور خواهند یافت.
به خودیِ خود، کارِ بزرگی نیست. همایشهایِ چپ بهطورِ منظم در مرکزِ لندن برگزار میشوند. رویدادِ سالیانهی مارکسیسمِ حزبِ کارگرانِ سوسیالیست[1] بیش از هزار شرکتکننده را به خود جذب میکند.
دو چیز است که این همایشِ خاص را متفاوت میکند. نخست اینکه این همایش را نه مجله یا سازمانی سیاسی بلکه مؤسسهی علومِ انسانیِ کالجِ بیرکبِک[2] ترتیب داده است. دوم اینکه این همایش توجهِ نامعمولِ رسانهای را به خود جلب کرده است. فایننشالتایمز یک صفحهی تمام از نسخهی آخرِ هفتهی خود را با عنوانِ ”مارکسیستِ فروتن“ به گفتوگو با مدیرِ مؤسسهی علومِ انسانی، اسلاوی ژیژک اختصاص داد.
احتمالاً ژیژک یکی از درخشانترین چهرههایِ چپِ روشنفکر است که موفق شده نظرِ برخی از خوشنامترین فیلسوفانِ قارهای ـ بهویژه آلن بَدیو، تونی نِگری و جورجیو آگامبن با هم، در میانِ دیگران تِری ایگلتون و پیتر هالوارد ـ را بهعنوانِ سخنران جلب کند. به نظر میآید، تأکید بر فلسفه باشد. در اعلانِ تبلیغاتیِ همایش آمده: ”از افلاتون به بعد، کمونیسم تنها ایدهی سیاسیِ درخورِ یک فیلسوف است“.
خوشبختانه، ژیژک جز اینکه عینی باشد، جورِ دیگری نمیتواند باشد. نوشتهها و سخنرانیهایاش بهشکلی وسوسهانگیز به سطحِ بالایی از فلسفهورزیِ همراه با تفسیرِ سیاسی، نقدِ فیلم و جوکهایِ بهشدت رکیک آمیخته است.
بهخالزدن
بعضیوقتها ژیژک ازنظرِ سیاسی درست به خال میزند. او یادداشتی درخشان ـ تخیلاتات را به کار بگیر[3] ـ بعد از پیروزیِ انتخاباتیِ باراک اوباما نوشت. در آن، او هم بر اینکه جمعیتِ تبریکگو مطلقاً حق داشت این را چونان شکستِ تاریخیای واقعی ببینند و هم اینکه ”مبارزهی حقیقی، تازه، پس از پیروزی آغاز میشود؛ مبارزه برایِ آنچه این پیروزی بهشکلی اثرگذار معنا خواهد داد“ تأكید میكند.
در بیشترِ گفتوگویاش با فایننشالتایمز، ژیژک نکتههایِ بسیار خوبی را بیان میکند. با اینکه باور دارد که ”بحرانِ مالی، اتوپیایِ لیبرالیای را که پس از فروپاشیِ اتحادِ شوروی در 1991 رونق گرفت، تباه كرده است“ اما همچنین بر اهمیتِ ”مبارزهی ایدئولوژیک برایِ چهگونگیِ تفسیرِ بحرانِ مالی“ تأکید میکند. دریغ، مسئلهی استالینیسم، آنجایی است که ژیژک موذیانه برخورد میکند. تحمیلکردنِ رابطهای میانِ ایدهی کمونیسم و آنچه بعضیوقتها ”کمونیسمِ تاریخی“ خوانده میشود، جایی است که او به دستوپازدن میافتد و طرفه میرود. خوشبختانه، او برخی چیزهایِ واقعاًچرندی را که در گذشته دربارهی این موضوع گفته است، تکرار نمیکند.
برایِ نمونه او در کژنگریستن (2006)[4] نوشته بود: ”اگر واقعاً بخواهیم از عملی نام ببریم که حقیقتاً شجاعانه باشد، به این خاطر که یکی حقیقتاً ”جربزه داشته است“ برایِ ناممکن تلاش کند، بهرغمِ اینکه در همانحال کاری دهشتناک بوده است، آن عمل، جمعیکردنِ اجباریِ استالین در اتحادِ شوروی در پایانِ دههی بیست بوده است“.
ژیژک، استالینیست نیست. او در اسلووِنیایِ تحتِ دیکتاتوریِ حزبِ کمونیستِ سالخورده یک معترض بود. اما به نظر میآید فکر میکند که تنهاشیوهی اثباتکردنِ لیبرالنبودناش، تنزدن از پذیرفتنِ گناهانی است که مدافعانِ سرمایهداری میکوشند به گردنِ مارکسیستها بیندازند.
این رویکرد، هر چند بهواقع رویکردی نادرست نیست [اما] عقبکشیدن از و قطعِ رابطه با کنشِ سیاسی را بازتاب میدهد.
همایشِ ژیژک، دربارهی ”ایدهی کمونیسم“ است. اما اگر بههماناندازه که میگوید، متوجه باشد، با بهچالشكشیدنِ تبیینهایِ دستِراستی از این بحران، از قلمرویِ این ایده پا بیرون خواهد گذاشت و اندیشیدن به این را که چپِ مارکسیست، چهگونه میتواند با نیروهایِ اجتماعیِ واقعی پیوند بخورد، آغاز خواهد كرد.
بیاهمیتیِ سازماندهندگانِ همایشِ بیرکبِک نسبت به کنشِ سیاسی در ورودیهی وحشتناکِ 100دلاریِ آن بازتاب مییابد. چنین چیزی بهانه دستِ دستِراستیهایی شبیهِ جان لهلوید میدهد تا این همایش را بهعنوانِ دارودستهی پروفسورهایِ پابهسنگذاشتهی جمعشده دورِ ”یک توهمِ آکادمیک“ طرد كنند.
البته حرفهایِ اینچنینی بیشتر مایهی تأسف اند، تا چیزی دیگر. آنهایی که در این همایش شرکت میکنند چه سخنرانان چه شنوندگان، مردمانی جدی اند که بر پایهی تعلقِ مشترکِ مبارزه با سرمایهداری گردِ هم میآیند. اما آنهایی که میخواهند دست به چنین کاری بزنند، نمیتوانند از مسئلهای که مارکس سالها قبل پیش کشیده است، فرار كنند: [اینکه] چهگونه نظریه و کردار یگانه میشوند.
----------
[1] The Socialist Workers Party’s annual Marxism event
[2] Birkbeck College’s Institute for the Humanities
[3] Use your illusions
[4] انتشاراتِ رخدادنو در نمایشگاه امسال وعده داد که این کتاب را منتشر خواهد کرد.
نزدیک به هزار نفر در همایشی که در آخرِ همین هفته دربارهی ”ایدهی کمونیسم“ در مرکزِ لندن (Central London) برگزار میشود، حضور خواهند یافت.
به خودیِ خود، کارِ بزرگی نیست. همایشهایِ چپ بهطورِ منظم در مرکزِ لندن برگزار میشوند. رویدادِ سالیانهی مارکسیسمِ حزبِ کارگرانِ سوسیالیست[1] بیش از هزار شرکتکننده را به خود جذب میکند.
دو چیز است که این همایشِ خاص را متفاوت میکند. نخست اینکه این همایش را نه مجله یا سازمانی سیاسی بلکه مؤسسهی علومِ انسانیِ کالجِ بیرکبِک[2] ترتیب داده است. دوم اینکه این همایش توجهِ نامعمولِ رسانهای را به خود جلب کرده است. فایننشالتایمز یک صفحهی تمام از نسخهی آخرِ هفتهی خود را با عنوانِ ”مارکسیستِ فروتن“ به گفتوگو با مدیرِ مؤسسهی علومِ انسانی، اسلاوی ژیژک اختصاص داد.
احتمالاً ژیژک یکی از درخشانترین چهرههایِ چپِ روشنفکر است که موفق شده نظرِ برخی از خوشنامترین فیلسوفانِ قارهای ـ بهویژه آلن بَدیو، تونی نِگری و جورجیو آگامبن با هم، در میانِ دیگران تِری ایگلتون و پیتر هالوارد ـ را بهعنوانِ سخنران جلب کند. به نظر میآید، تأکید بر فلسفه باشد. در اعلانِ تبلیغاتیِ همایش آمده: ”از افلاتون به بعد، کمونیسم تنها ایدهی سیاسیِ درخورِ یک فیلسوف است“.
خوشبختانه، ژیژک جز اینکه عینی باشد، جورِ دیگری نمیتواند باشد. نوشتهها و سخنرانیهایاش بهشکلی وسوسهانگیز به سطحِ بالایی از فلسفهورزیِ همراه با تفسیرِ سیاسی، نقدِ فیلم و جوکهایِ بهشدت رکیک آمیخته است.
بهخالزدن
بعضیوقتها ژیژک ازنظرِ سیاسی درست به خال میزند. او یادداشتی درخشان ـ تخیلاتات را به کار بگیر[3] ـ بعد از پیروزیِ انتخاباتیِ باراک اوباما نوشت. در آن، او هم بر اینکه جمعیتِ تبریکگو مطلقاً حق داشت این را چونان شکستِ تاریخیای واقعی ببینند و هم اینکه ”مبارزهی حقیقی، تازه، پس از پیروزی آغاز میشود؛ مبارزه برایِ آنچه این پیروزی بهشکلی اثرگذار معنا خواهد داد“ تأكید میكند.
در بیشترِ گفتوگویاش با فایننشالتایمز، ژیژک نکتههایِ بسیار خوبی را بیان میکند. با اینکه باور دارد که ”بحرانِ مالی، اتوپیایِ لیبرالیای را که پس از فروپاشیِ اتحادِ شوروی در 1991 رونق گرفت، تباه كرده است“ اما همچنین بر اهمیتِ ”مبارزهی ایدئولوژیک برایِ چهگونگیِ تفسیرِ بحرانِ مالی“ تأکید میکند. دریغ، مسئلهی استالینیسم، آنجایی است که ژیژک موذیانه برخورد میکند. تحمیلکردنِ رابطهای میانِ ایدهی کمونیسم و آنچه بعضیوقتها ”کمونیسمِ تاریخی“ خوانده میشود، جایی است که او به دستوپازدن میافتد و طرفه میرود. خوشبختانه، او برخی چیزهایِ واقعاًچرندی را که در گذشته دربارهی این موضوع گفته است، تکرار نمیکند.
برایِ نمونه او در کژنگریستن (2006)[4] نوشته بود: ”اگر واقعاً بخواهیم از عملی نام ببریم که حقیقتاً شجاعانه باشد، به این خاطر که یکی حقیقتاً ”جربزه داشته است“ برایِ ناممکن تلاش کند، بهرغمِ اینکه در همانحال کاری دهشتناک بوده است، آن عمل، جمعیکردنِ اجباریِ استالین در اتحادِ شوروی در پایانِ دههی بیست بوده است“.
ژیژک، استالینیست نیست. او در اسلووِنیایِ تحتِ دیکتاتوریِ حزبِ کمونیستِ سالخورده یک معترض بود. اما به نظر میآید فکر میکند که تنهاشیوهی اثباتکردنِ لیبرالنبودناش، تنزدن از پذیرفتنِ گناهانی است که مدافعانِ سرمایهداری میکوشند به گردنِ مارکسیستها بیندازند.
این رویکرد، هر چند بهواقع رویکردی نادرست نیست [اما] عقبکشیدن از و قطعِ رابطه با کنشِ سیاسی را بازتاب میدهد.
همایشِ ژیژک، دربارهی ”ایدهی کمونیسم“ است. اما اگر بههماناندازه که میگوید، متوجه باشد، با بهچالشكشیدنِ تبیینهایِ دستِراستی از این بحران، از قلمرویِ این ایده پا بیرون خواهد گذاشت و اندیشیدن به این را که چپِ مارکسیست، چهگونه میتواند با نیروهایِ اجتماعیِ واقعی پیوند بخورد، آغاز خواهد كرد.
بیاهمیتیِ سازماندهندگانِ همایشِ بیرکبِک نسبت به کنشِ سیاسی در ورودیهی وحشتناکِ 100دلاریِ آن بازتاب مییابد. چنین چیزی بهانه دستِ دستِراستیهایی شبیهِ جان لهلوید میدهد تا این همایش را بهعنوانِ دارودستهی پروفسورهایِ پابهسنگذاشتهی جمعشده دورِ ”یک توهمِ آکادمیک“ طرد كنند.
البته حرفهایِ اینچنینی بیشتر مایهی تأسف اند، تا چیزی دیگر. آنهایی که در این همایش شرکت میکنند چه سخنرانان چه شنوندگان، مردمانی جدی اند که بر پایهی تعلقِ مشترکِ مبارزه با سرمایهداری گردِ هم میآیند. اما آنهایی که میخواهند دست به چنین کاری بزنند، نمیتوانند از مسئلهای که مارکس سالها قبل پیش کشیده است، فرار كنند: [اینکه] چهگونه نظریه و کردار یگانه میشوند.
----------
[1] The Socialist Workers Party’s annual Marxism event
[2] Birkbeck College’s Institute for the Humanities
[3] Use your illusions
[4] انتشاراتِ رخدادنو در نمایشگاه امسال وعده داد که این کتاب را منتشر خواهد کرد.